۲۰۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۹

هرگز نظر بکام نیالوده ایم ما
فارغ نشین حسود که آسوده ایم ما

زخم دل شکسته بالماس بسته ایم
بر داغهای سینه نمک سوده ایم ما

آب حیات در نظر و مهر بر دهان
آئینه در برابر و ننموده ایم ما

یکرو و یکدلیم اگر نیک و گر بدیم
قلب سیه بحیله نیندوده ایم ما

کمتر زهر کمیم و کم از کمتریم هم
بر خود هزار بار نیفزوده ایم ما

خود را چنانکه هست بمردم نموده ایم
هر جا که بوده ایم چنین بوده ایم ما

دم در کشیده ایم فغانی زنیک و بد
در هر فسانه باد نپیموده ایم ما
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.