هوش مصنوعی: این شعر عرفانی و معنوی، درخواست از خدا برای بخشش و همراهی با دل بی‌کینه است. شاعر از رازهای دل و سکوت خود سخن می‌گوید و بیان می‌کند که بدون حضور معشوق، هیچ شادی و شکوفایی وجود ندارد. همچنین، اشاره‌ای به عرفان و مستی معنوی دارد و از فنا شدن در حضورش می‌گوید.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند مستی معنوی و فنا شدن نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۴۴

خدا را صاف کن با ما دل بی کینه ی خود را
مدار از خاکساران در غبار آیینه ی خود را

دلم گنجینه ی رازست و بر لب مهر خاموشی
که پیش غیر نگشایم در گنجینه ی خود را

نخواهد غنچه ی بختم شکفت ایشاخ گل بیتو
اگر صد چاک سازم چون گریبان سینه ی خود را

امام شهر اگر کیفیت بزم تو دریابد
زمین تاک سازد مسجد آدینه ی خود را

بیکدم شادمانی از بلا آسوده نتوان شد
چو خواهم یاد کرد آخر غم دیرینه ی خود را

دلا امروز اگر خوش حالتی داری غنیمت دان
مبین ناکامی فردا و کام دینه ی خود را

اگر یابد فغانی یکسر مو بویی از مستی
بسوزد در حضورت خرقه ی پشمینه ی خود را
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.