هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و درد ناشی از آن سخن می‌گوید. او از خوابی سوزان، خاطرات تلخ، و عشقی بی‌صبر می‌نالد که همچون شمع او را می‌سوزاند. اشاره به صحبت‌های گرم، جادوی عشق، و تشنگی عاطفی از دیگر مضامین این شعر است. شاعر در نهایت از فغان در نماز عاشقی و حالتی سوزان در محراب عشق سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه عمیق و احساسات پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های شعری و مفاهیم انتزاعی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی دارد.

شمارهٔ ۴۵

آه کامشب دیده ام خوابی که میسوزد مرا
خورده ام جایی می نابی که میسوزد مرا

میتپد در خون دل بی صبر و یادم میدهد
هر دم از گلگشت مهتابی که میسوزد مرا

صحبت گرمی که دارد سر گرانم همچو شمع
دیده ام زان ترک آدابی که میسوزد مرا

آه از آن جادو که چون میآورد لب در فسون
نکته یی میگوید از بابی که میسوزد مرا

تشنه بودم بر لب آب و نخوردم جرعه یی
دارم اکنون در جگر تابی که میسوزد مرا

از کجا برخاستی امروز سرو من که باز
دارد آنروی چو گل آبی که میسوزد مرا

در نماز عاشقی شبها فغانی تا بروز
حالتی دارد بمحرابی که میسوزد مرا
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.