هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، بیانگر احساسات عمیق شاعر نسبت به معشوق و عشق است. شاعر خود را مجنون راه عشق می‌داند و از دلش به عنوان هادی نام می‌برد. او عشق را به عنوان منشور آزادی خود معرفی می‌کند و از آتشی سخن می‌گوید که حتی کوه نیز تاب تحمل آن را ندارد. شاعر از غم و شادی‌های خود می‌گوید و از بی‌خودی و استادی خود سخن می‌راند. در نهایت، چراغ عشق او در منزل ستاره و شأن هادی قرار دارد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه دارد.

شمارهٔ ۸۴

مجنون راه عشقم و دل هادی منست
منشور عاشقی خط آزادی منست

آن آتشی که کوه نیاورد تاب آن
شبها چراغ و روز گل وادی منست

مجنون کجاست تا گله ی دل کنم که او
همدرد کهنه ی عدم آبادی منست

عشقم کند ز جای اگر بیستون شوم
ویران دلی که در پی آبادی منست

من خود چنین خرابم و دشمن گمان برد
کاین بیخودی ز غایت استادی منست

در رنج و راحتم دل از اندیشه دور نیست
بیچاره مبتلای غم و شادی منست

آهت بلند باد فغانی که این چراغ
در منزل ستاره و شان هادی منست
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.