هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از رنج‌های درونی و غم‌های فراوان خود می‌گوید. او احساس می‌کند که درون و بیرونش پر از گره‌های درد و اندوه است و از ناتوانی در بیان رنج‌هایش و جور دنیا شکایت دارد. همچنین، او از بی‌پناهی و اسارت در بند جنون و ناامیدی سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن حاوی مضامین عمیق عاطفی و روان‌شناختی مانند اندوه، ناامیدی و رنج‌های درونی است که درک آن‌ها برای مخاطبان جوان‌تر دشوار بوده و ممکن است برای آن‌ها سنگین باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند 'بند جنون' نیاز به بلوغ فکری برای درک مناسب دارند.

شمارهٔ ۹۶

بگشا زبان که طبع زبونم گره شدست
در سینه آرزوی فزونم گره شدست

از بسکه جور بینم و دم بر نیاورم
اندوه عالمی بدرونم گره شدست

نگشاید آهم از دل و رویم بخنده هم
ازدرد و غم درون و برونم گره شدست

دل سوخت چون سپند و گشادی نشد ز تو
دردا که با تو سحر و فسونم گره شدست

خواهم که بگسلم ز همه کام چون کنم
در طبع سفله همت دونم گره شدست

هر جام می که قطره فشان داده یی بغیر
در دل هزار قطره ی خونم گره شدست

هر کس گشاد یافت فغانی ازین کمند
بیچاره من که بند جنونم گره شدست
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.