هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از درد عشق و جدایی می‌نالد و از رنج‌های دلش سخن می‌گوید. او از جفای معشوق، آتش دل، و غم‌هایش می‌گوید و احساس می‌کند که در کلبهٔ احزان اسیر شده است. با این حال، اشاره‌هایی به زیبایی‌های طبیعت و بهشت نیز دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم یا سنگین باشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و مفاهیم به‌کاررفته نیاز به درک ادبی و عاطفی بالاتری دارند.

شمارهٔ ۹۷

جفای لاله رخان راحت و فراغ منست
هر آنچه داغ بود پیش خلق باغ منست

سزد که آتش دل بر فلک زبانه کشد
ازین هوی که شب و روز در دماغ منست

دلم ربود و در آتش فگند و گفت بناز
دگر کجا رود این صید چون بداغ منست

دلی که طایر بستانسرای جنت بود
بسی شبست که پروانه ی چراغ منست

چو من به کلبه ی احزان شدم خراب چه سود
که بوی پیرهن از دور در سراغ منست

حریف جور نیی دل مده بساقی دور
درین شراب نظر کن که در ایاغ منست

چه عیش و ناز فغانی، نصیب دشمن باد
چنین حضور که در گوشه ی فراغ منست
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.