هوش مصنوعی: شاعر در این متن به دنبال می و شادی می‌گردد و از نبودن آن ابراز ناراحتی می‌کند. او از غم و اندوه خود می‌گوید و به دنبال آرامش و دلیلی برای شادی است. همچنین، از عشق و هوای معشوق سخن می‌گوید و از تنهایی و دل‌تنگی خود در محیطی بی‌رنگ‌و‌بو شکایت می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات به می و غم ممکن است برای سنین پایین مناسب نباشد.

شمارهٔ ۹۸

شبست و ما همه جویای می ایاغ کجاست
چه تیر گیست درین انجمن چراغ کجاست

چه شد که باده ی ما دیر می رسد امروز
حرارت نفس تشنگان داغ کجاست

براه میکده گم کرده ایم گوهر عقل
کجاست اهل دلی تا دهد سراغ کجاست

نه می که گر خورم آب حیات غصه شود
مفرحی که دهد یکزمان فراغ کجاست

من و هوای تو، پروای هیچ کارم نیست
چنین خیال که من می پزم دماغ کجاست

بخلوتی که گلی نیست رنگ و بویی نیست
دلم گرفت درین خانه طرف باغ کجاست

دران مقام که بستند بلبلان دم عشق
تو خود بگوی فغانی، مجال زاغ کجاست
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.