هوش مصنوعی: این شعر از حافظ، غم و اندوه دوری از معشوق و گذر سریع عمر را بیان می‌کند. شاعر از آرزوهای برآورده‌نشده، بی‌قراری عاشق و گذرا بودن زندگی می‌گوید. تصاویری مانند سایه‌ی رهرو و ستاره‌های گریان بر عمق احساسات او تأکید دارند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و فلسفی موجود در شعر برای درک و ارتباط نیاز به بلوغ فکری دارد. نوجوانان در این سن بهتر می‌توانند با مضامین گذر عمر و اندوه عاشقانه ارتباط برقرار کنند.

شمارهٔ ۱۰۱

دور از تو عمر من همه با درد و غم گذشت
عمر کسی چنین بغم و درد کم گذشت

گفتم که روز عید خورم با تو جرعه یی
این خود نصیب من نشد و عید هم گذشت

هر گام بهر گمشده یی رهبری نشاند
برهر گل زمین که بناز آنصنم گذشت

گفتی که رو اگر بنمایم عدم شوی
بنما که کار من ز وجود و عدم گذشت

پهلو ز روی مرتبه بر آفتاب زد
چون سایه رهروی که ز خود یکقدم گذشت

ساقی بیا کز آینه ی دل خبر نداشت
عمری که در مشاهده ی جام جم گذشت

از چشم شب نخفته فغانی ستاره ریخت
کان آفتاب از نظرش صبحدم گذشت
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.