هوش مصنوعی: شاعر در این متن به بیان احساسات عمیق و سوزان عاشقانه خود می‌پردازد. او از نگاه گرم و خنده‌ی جانسوز معشوق، لب‌های سحرآمیز و عارضه‌ی آتشین او سخن می‌گوید و تأکید می‌کند که هیچ آتشی به سوزندگی عشق معشوق نیست. شاعر از بخت ناکام خود شکایت دارد و اشاره می‌کند که حتی آه گرم او نیز سودی ندارد، زیرا این فغان، بوی عشق است و ربطی به نوروز ندارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه‌ی عمیق و احساسات پیچیده است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های ادبی ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل فهم نباشد.

شمارهٔ ۱۰۲

شمع من میل منت امروز چون هر روز نیست
وان نگاه گرم و شکر خنده ی جانسوز نیست

بی سخن آن شکل مخمورانه خواهد کشتنم
حاجت گفتار تلخ و غمزه ی دلدوز نیست

یک بیک اسباب حسنت آتش انگیزست لیک
هیچ دلسوزانتر از لبهای سحرآموز نیست

تاب دیگر دارد آن عارض که سوزد خلق را
ورنه هیچ آتش بدین صورت جهان افروز نیست

تا بکشتن بر نیاید کام از پیش توام
وه که این بخت زبونم هیچ جا فیروز نیست

آه گرمم گر دهد وی کباب دل چه سود
بوی عشقست این فغانی نکهت نوروز نیست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.