هوش مصنوعی: شاعر در این شعر عاشقانه، از عشق و اشتیاق خود به معشوق سخن می‌گوید. او از درد فراق و نیاز به وصال معشوق می‌نالد و آرزو می‌کند که حتی اگر این عشق به هلاکتش بینجامد، باز هم حاضر به فداکاری است. شاعر از معشوق به عنوان داروی دردها و مرهم زخم‌هایش یاد می‌کند و اشتیاق خود را به دیدار و نزدیکی با او بیان می‌دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند فداکاری در عشق و درد فراق نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۱۰۳

دوا خواهم ز تو ادراکم اینست
هلاک آن لبم تریاکم اینست

یکی بند قبا بگشا ای گل
دوای سینه ی صد چاکم اینست

ترا در بر کشم یا کشته گردم
تمنای دل بیباکم اینست

بروز آرم شبی با چون تو ماهی
مراد از انجم و افلاکم اینست

همه حرف تو روید بر زبانم
چه گویم چون در آب و خاکم اینست

بسوزان جان من هر جا که باشی
بگو من آتشم خاشاکم اینست

اگر زهرم چشانی ای دل افروز
مراد از لعل تو تریاکم اینست

گهی سوزد دلت بهر فغانی
نشان آه آتشناکم اینست
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.