هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و غنایی است که در آن شاعر از درد فراق و عشق نافرجام سخن می‌گوید. او از جدایی معشوق و رنج‌های ناشی از آن می‌نالد و با تصاویر شاعرانه، احساسات خود را بیان می‌کند. معشوق در این شعر به‌عنوان شخصیتی جذاب و قدرتمند توصیف شده است که شاعر علیرغم رنجش، همچنان به او عشق می‌ورزد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه عمیق و احساسات پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۱۱۰

ترک من جانب صحرا پی نخجیر شدست
هر سر موی دگر بر تن من تیر شدست

در دلش هست که چون آب خورد خون مرا
گرچه با من بزبان چون شکر و شیر شدست

بچه انگیز فرود آورم آن شاهسوار
چکنم کار من از چاره و تدبیر شدست

آنچنان کز همه آن ترک سرآمد بجمال
در جهانداری و لشکرشکنی شیر شدست

نگسلد یکسر مو مهر خیالت ز دلم
آه از این رشته ی زنار که زنجیر شدست

همه را سوختی آن لحظه که بر بام شدی
آفتاب تو بیک جلوه جهانگیر شدست

شعله ی آه فغانی نگر و حال مپرس
کز لب تشنه ی او قوت تقریر شدست
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.