هوش مصنوعی: این متن شعری از سعدی است که در آن شاعر از درد عشق و جدایی می‌گوید. او از حسرت و تنهایی سخن می‌گوید و از نصیحت‌های دیگران که به او می‌گویند از معشوق دوری کند، ناراحت است. شاعر تأکید می‌کند که عشق او پایدار است و در سختی‌ها یاری‌گر خواهد بود.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، مضامین عشق و جدایی ممکن است برای سنین پایین‌تر چالش‌برانگیز یا نامفهوم باشد.

غزل ۳۳۵

یکی را دست حسرت بر بناگوش
یکی با آن که می‌خواهد در آغوش

نداند دوش بر دوش حریفان
که تنها مانده چون خفت از غمش دوش

نکوگویان نصیحت می‌کنندم
ز من فریاد می‌آید که خاموش

ز بانگ رود و آوای سرودم
دگر جای نصیحت نیست در گوش

مرا گویند چشم از وی بپوشان
ورا گو برقعی بر خویشتن پوش

نشانی زان پری تا در خیال است
نیاید هرگز این دیوانه با هوش

نمی‌شاید گرفتن چشمه چشم
که دریای درون می‌آورد جوش

بیا تا هر چه هست از دست محبوب
بیاشامیم اگر زهر است اگر نوش

مرا در خاک راه دوست بگذار
برو گو دشمن اندر خون من کوش

نه یاری سست پیمان است سعدی
که در سختی کند یاری فراموش
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۳۳۴
گوهر بعدی:غزل ۳۳۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.