۱۵۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۲۴

ما را نه میل باغ و نه پروای بلبلست
فریاد ما ز جلوه ی آن روی چون گلست

گویا ندارد از قدو زلف تو آگهی
مرغ چمن که شیفته ی سرو و سنبلست

گر دست فتنه سلسله ی هستیم گسست
سر رشته ی حیات من آن جعد کاکلست

ماییم و ذکر حلقه ی زنجیر زلف دوست
عشاق را چه کار بدور تسلسلست

هر جلوه ی تو موجب صد گونه حیرتست
در هر کرشمه ی تو هزاران تأملست

روی تو کرد عرض تجمل ز خط و خال
فرخنده آن جمال که اینش تجملست

روی تو دید و سوخت فغانی متاع صبر
منعش نمی کنم چکند بی تحملست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.