۱۳۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۲۶

عیدست و نوبهار و چمن سبز و خرمست
ماییم و روی دوست که نوروز عالمست

بر سرو ناز پرور من می کند سلام
هر شاخ گل که در چمن جان مسلمست

از نازکان سرو چمن سرو ناز من
در جلوه ی کمال بخوبی مقدمست

بخرام سوی باغ که از جا رود قدم
شمشاد را که بر لب جو پای محکمست

بر باد اگر رود دل ما در هوای تست
انگار کز حریم چمن غنچه یی کمست

زان گل که می نهند بنازش بتاج سر
گاه خرام سر و قد ان خاک مقدمست

ای گل مخوان فغانی غمدیده را به باغ
گشت چمن مناسب دلهای بیغمست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.