۱۲۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۵۶

دو هفته ییکه حریفی درین سرای سپنج
اگر بجرعه ی دردی رسی بنوش و مرنج

جهان بتیست که چون دل بمهر او بستی
جفا و جور زیادت کند بعشوه و غنج

ترا که هست پر از شبچراغ خانه ی دل
سرشک لعل مریز از برای گوهر و گنج

تو مرد بازی سیاره نیستی ایدل
زیاده با فلک دوربین مچین شطرنج

کمند حادثه دامیست در کمینگه تو
هزار حلقه و هر حلقه یی هزار شکنج

نشان سنگ بلا سازدش نه محرم راز
عروس دهر بهر کس که زد ز مهر ترنج

فغانی است و همین داستان مهر افزای
شمار سیم نداند زبان قافیه سنج
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.