۱۲۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۸۴

مجاوران سر کوی یار سر بخشند
خورند زهر و بخلق خدا شکر بخشند

چه جای باده ی لعل و مفرح یاقوت
دران مقام که احباب جام زر بخشند

همین بود کرم دلبران باهل نظر
که سیم ناب ستانند و خاک در بخشند

ببر امید که خوبان نه آن درختانند
که گل دهند بعشاق یا ثمر بخشند

گدای شهر کجا همعنان تواند شد
بمردمی که گهی تاج و گه کمر بخشند

اگر چه یک هنرم هست و صد هزاران عیب
غریب نیست که جرمم به آن هنر بخشند

هوای میکده دارد فغانی مخمور
بود که اهل دلش همت نظر بخشند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.