۱۳۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۰۷

بیا که ساقی ما باده ی طهور دهد
ندیم بزم، ندای هوالغفور دهد

دلم بمجلس مستان حق پرست کشید
که داد عیش در آن زمره ی حضور دهد

قدم براه نه ایدل که آب نزدیکست
اگرچه خضر رهت وعده های دور دهد

دلی که نقد حیاتست پیش وقت شناس
چرا ز دست بسودای قصر و حور دهد

تو خود در آب فگندی متاع خود لیکن
اگر زوال پذیرد کرا قصور دهد

ز سنگ بادیه روشن شود زجاجه ی دل
چو یار عرض تجلی به کوه طور دهد

قضا چو دامن یوسف کشد بخون دروغ
ز گرد نافه ی چینش ولی بخور دهد

یکیست درد فغانی و محنت ایوب
خدای عز وجلش دل صبور دهد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.