۱۳۸ بار خوانده شده
حسن تو بچشم ما نگنجد
آن نور به هیچ جا نگنجد
باز امشبم از خیال آن روی
در دیده و دل صفا نگنجد
بی مغز سری کز آفتابی
یک ذره درو هوا نگنجد
یا رب چه دلست این که هرگز
در وی رقم وفا نگنجد
گل بر سر خاک ما میارید
کانجا بجز از گیا نگنجد
بیگانه گرفت بزم آن شمع
پروانه ی آشنا نگنجد
هر شام ز یا رب فغانی
در هفت فلک دعا نگنجد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
آن نور به هیچ جا نگنجد
باز امشبم از خیال آن روی
در دیده و دل صفا نگنجد
بی مغز سری کز آفتابی
یک ذره درو هوا نگنجد
یا رب چه دلست این که هرگز
در وی رقم وفا نگنجد
گل بر سر خاک ما میارید
کانجا بجز از گیا نگنجد
بیگانه گرفت بزم آن شمع
پروانه ی آشنا نگنجد
هر شام ز یا رب فغانی
در هفت فلک دعا نگنجد
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۱۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.