هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از عشق و دوست سخن میگوید و از باده و پیاله به عنوان نمادهایی برای رسیدن به مراد و فرح استفاده میکند. همچنین، اشارههایی به مفاهیمی مانند تقدیر، صبر و رضایت دارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن برای مخاطبان جوانتر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از نمادها و استعارههای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه دارد.
شمارهٔ ۲۱۸
منم که دوست مرادم ز تلخ و شور دهد
مدام باده و نقلم بدست زور دهد
پیاله گیر که دست سپهر نتوان تافت
اگر نگین سلیمان به دست مور دهد
هدیه ییست که ترک مرصعینه کمر
شراب لعل ز پیمانه ی بلور دهد
مرا ز خاک در دوست بیش ازان فرحست
که سرمه مژده ی بینا شدن بکور دهد
قبول کن که به از کسوت ملامت نیست
ز هر چه دوست بدردیکشان عور دهد
بسی زبانه که در خرمنم زند گردون
چو آفتاب مرا جلوه ی سمور دهد
ز آب چشم فغانی چه خیزد ای بدخواه
سزای مردم بی درد خاک گور دهد
مدام باده و نقلم بدست زور دهد
پیاله گیر که دست سپهر نتوان تافت
اگر نگین سلیمان به دست مور دهد
هدیه ییست که ترک مرصعینه کمر
شراب لعل ز پیمانه ی بلور دهد
مرا ز خاک در دوست بیش ازان فرحست
که سرمه مژده ی بینا شدن بکور دهد
قبول کن که به از کسوت ملامت نیست
ز هر چه دوست بدردیکشان عور دهد
بسی زبانه که در خرمنم زند گردون
چو آفتاب مرا جلوه ی سمور دهد
ز آب چشم فغانی چه خیزد ای بدخواه
سزای مردم بی درد خاک گور دهد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.