هوش مصنوعی: این شعر از سحر فغان سخن می‌گوید که از طرف بام صدای شکایت خود را شنید. او از ضرر دشمنی و سود دوستی می‌گوید، اما مشخص نیست که رای نهایی او چیست. مرغ چمن دیگر به گلستان علاقه‌ای ندارد، زیرا حال دل‌شکستگان را شنیده است. پیام وصل از معشوق مانند رحمت است و زمان خوشی برای اسیری است که این پیام را می‌شنود. زاهد شهر به نام و ننگ مقید نشود، زیرا هزاران طعن از هر کس شنیده است. سلیم با شکسته‌دلی پاسخ می‌دهد و شکرگزار است که در هر کجا سلامی شنیده است. دیگر از عشق جوانان مست توبه نمی‌کند، زیرا نکته‌ای از پیر جام شنیده است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی بیشتری نیاز دارد. همچنین، برخی از اشارات و کنایه‌های موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم یا پیچیده باشد.

شمارهٔ ۲۲۴

سحر فغان من آنمه ز طرف بام شنید
شکایتی که ازو داشتم تمام شنید

زیان دشمنی و سود دوستی گفتم
عیان نگشت که خود رای من کدام شنید

دگر هوای گلستان نکرد مرغ چمن
چو حال خسته دلان اسیر دام شنید

پیام وصل ز معشوق عین مرحمتست
خجسته وقت اسیری که این پیام شنید

بنام و ننگ مقید مشو که زاهد شهر
هزار طعن ز هر کس برای نام شنید

سلیم گو بجواب شکسته پردازد
بشکر آنکه بهرجا که شد سلام شنید

دگر ز عشق جوانان مست توبه نکرد
بنکته یی که فغانی ز پیر جام شنید
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۲۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.