۵۹۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۲۷

تا چند طلب باشد و مطلوب نباشد
خون گریم و نظاره ی محبوب نباشد

هر ناله میان من و او قاصد دردیست
دلسوز مرا حاجت مکتوب نباشد

هر جا که شکافند دل مهر پرستان
یکذره نیابند که مجذوب نباشد

گر دیده و دل پاک نگهداشته باشی
هیچ از نظر پاک تو محجوب نباشد

عشقست که قربان سگ کوی کند مرد
این درد چو درد دل ایوب نباشد

شک نیست که در قصه ی پیراهن یوسف
خونبارتر از دیده ی یعقوب نباشد

دل بد مکن از یار جفا پیشه فغانی
خوبی که جفایی نکند خوب نباشد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۲۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.