هوش مصنوعی:
این شعر بیانگر درد و رنج عاشقی است که از هجران و بیاعتنایی معشوق رنج میبرد. شاعر از ناکامیهای عشقی، بیاعتمادی به دیگران و آرزوهای بربادرفته میگوید. او از آتش درون، غصههای ناشنیده و رقیبان بدگمان شکایت دارد و در نهایت به خدا پناه میبرد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانهی پیچیده، درد و رنج عاطفی و مفاهیم عمیق احساسی است که برای درک کامل آن، مخاطب نیاز به بلوغ عاطفی و تجربهی زندگی دارد. همچنین، برخی از عبارات ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال نامفهوم یا سنگین باشد.
شمارهٔ ۲۳۸
معاذالله گرت با همدمان رغبت زیاد افتد
من بیتاب را از غصه آتش در نهاد افتد
دلم خواهد که ساید دیده بر اندام سیمینت
چه می گویم که از چشم جهان بینم سواد افتد
بخو وصلت روا می داشتم بر دیگران هجران
چه دانستم که فالم جمله بر عکس مراد افتد
رقیبان حال من باور نمی دارند اگر سوزم
الهی آتشی در مردم بد اعتقاد افتد
شبی در کلبه ی تاریک عاشق در نمی آیی
چرا با دوستان کس این چنین بد اعتماد افتد
مبر حاجت بغیر ایدل که در دست کسی نبود
اگر ناگه خدا خواهد که در کارت گشاد افتد
فغانی زین نظر بازی سیه شد نامه ات تا کی
خیالت با خط نو خیز و خال فتنه زاد افتد
من بیتاب را از غصه آتش در نهاد افتد
دلم خواهد که ساید دیده بر اندام سیمینت
چه می گویم که از چشم جهان بینم سواد افتد
بخو وصلت روا می داشتم بر دیگران هجران
چه دانستم که فالم جمله بر عکس مراد افتد
رقیبان حال من باور نمی دارند اگر سوزم
الهی آتشی در مردم بد اعتقاد افتد
شبی در کلبه ی تاریک عاشق در نمی آیی
چرا با دوستان کس این چنین بد اعتماد افتد
مبر حاجت بغیر ایدل که در دست کسی نبود
اگر ناگه خدا خواهد که در کارت گشاد افتد
فغانی زین نظر بازی سیه شد نامه ات تا کی
خیالت با خط نو خیز و خال فتنه زاد افتد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.