هوش مصنوعی: این شعر به مناسبت عید نوشته شده و حال و هوای شاد و روح‌افزای این ایام را توصیف می‌کند. شاعر از شادی مردم، موسیقی و مستی، و آزادی روح در این فصل سخن می‌گوید. همچنین، به عشق و فداکاری اشاره دارد و از رحمت و جلوه‌های الهی در این زمان یاد می‌کند. در نهایت، شاعر به درد و شوق عاشقانه و ناتوانی در بیان آن می‌پردازد.
رده سنی: 15+ این شعر دارای مفاهیم عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحاتی مانند 'گریه‌ی مستان' و 'سوز و ناله' نیاز به درک عمیق‌تری از احساسات و تجربیات زندگی دارد.

شمارهٔ ۲۵۰

عید شد هر کس مه نو را مبارکباد کرد
هر گرفتاری بطاق ابرویی دل شاد کرد

گریه ی مستان ز سوز و ناله ی چنگ صبوح
زاهد خلوت نشین را رخنه در اوراد کرد

شام عید از جان خود بی او ملالی داشتم
آمد آن سرو وز قید هستیم آزاد کرد

گرچه کشتن عادت مردم نباشد روز عید
جان فدای چشم او کاین شیوه را بنیاد کرد

رحمتی بود آنکه آمد بر سرم جلوه کنان
این که رفت و همعنان شد با بدان بیداد کرد

بنده ی آن سرو آزادم که در گلگشت عید
دردمندان را به تشریف عیادت شاد کرد

هر سر موی فغانی ناله یی دارد ز شوق
گرچه نتواند ز ضعف آن ناتوان فریاد کرد
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۴۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.