هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غمگین، بیانگر درد و رنج عاشق در فراق معشوق است. شاعر از تشنگی برای وصال، سوختن در آتش عشق و بی‌قراری در دوری یار سخن می‌گوید. تصاویری مانند خون جگر خوردن، باده‌نوشی و آتش عشق به‌کار رفته‌اند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه‌ی عمیق و استعاره‌های پیچیده است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و عاطفی نیاز دارد. همچنین، برخی تصاویر مانند خون جگر خوردن ممکن است برای کودکان نامناسب باشد.

شمارهٔ ۲۵۲

چکند دل که بدوران غمت خون نخورد
می دهد خون جگر سوخته اش چون نخورد

می خورد خون دلم غنچه ی لعل تو چنان
که بدان میل کسی باده ی گلگون نخورد

تشنه ی باده ی لعلت ز کف خضر و مسیح
دم آبی به صد افسانه و افسون نخورد

می برد مستی می عشوه ی چشمت ز سرم
ورنه در دور تو کس می زمن افزون نخورد

آتشی می رسد از منزل لیلی بشتاب
چاره یی نیست که بر خرمن مجنون نخورد

میجهد شعله ی آهی ز دلت برق صفت
دم نگهدار فغانی که بگردون نخورد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.