هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از احساس غم و اندوه خود در فصل بهار سخن می‌گوید. او با وجود زیبایی‌های بهار و شادی مردم، به دلیل دوری از معشوق، احساس تنهایی و درد می‌کند. شاعر از گل‌ها، سبزه‌ها و طبیعت بهاری به عنوان نمادهایی برای بیان احساسات خود استفاده می‌کند و در نهایت، به امید دیدار معشوق، اشک می‌ریزد.
رده سنی: 15+ متن دارای مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای شعری نیاز به سطحی از بلوغ فکری و احساسی دارد.

شمارهٔ ۲۵۵

دمی که بوی گل از باد نوبهار آید
بغنچه ی دل من بیتو زخم خار آید

بهار آمد و مردم بعیش خود مشغول
دو چشم من نگران هر طرف که یار آید

مرا چو نیست نشاط از بهار و باغ چه سود
که سبزه بر دمد از خاک و گل ببار آید

دلا بپای گل و سرو آب دیده مریز
نگاهدار که آن سرو گلعذار آید

خوش آن سرشک جگرگون که پیش لاله رخی
ز دل بدیده و از دیده بر کنار آید

ز باغ وصل جوانان گلی بچین امروز
که گل رود ز گلستان و خار بار آید

چو در دلت نکند ناله ی فغانی کار
بگشت گلشن کویت دگر چکار آید
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۵۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.