هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از ناتوانی در بیان غم و اندوه خود می‌گوید و از بی‌توجهی معشوق شکایت دارد. او تأکید می‌کند که محبت بی‌پاسخ و دل سنگین معشوق، هیچ سودی ندارد و حتی تلاش برای جلب توجه او مانند تربیت برگ گیاهی بی‌ثمر است. در نهایت، شاعر بیان می‌کند که در دل پر درد او جایی برای شادی و آرامش وجود ندارد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مضامین عاطفی عمیق و پیچیده‌ای است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، مفاهیم ناامیدی و اندوه بیان‌شده در شعر، برای سنین پایین‌تر مناسب نیست و نیاز به بلوغ عاطفی برای درک صحیح آن دارد.

شمارهٔ ۲۵۷

هرگز برخت سیر نگاهی نتوان کرد
وز بیم کسان پیش تو آهی نتوان کرد

روزی که بنادیدن رویت گذرانم
شرح غم آن روز بماهی نتوان کرد

خنجر مفگن بر من و خلقی مکش از رشک
از بهر یکی قصد سپاهی نتوان کرد

سودی نبود زین همه افسون محبت
چون در دل سنگین تو راهی نتوان کرد

ای شاخ گل از سایه ی لطف تو چه حاصل
گر تربیت برگ گیاهی نتوان کرد

چون جا دهدت در دل پر درد فغانی
محنتکده را منزل شاهی نتوان کرد
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۵۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.