۱۸۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۷۲

تا دیده با رخ تو مقابل نمی شود
کام دل از جمال تتو حاصل نمی شود

هر دل بجعد سلسله مویی قرار یافت
دیوانه ی منست که عاقل نمی شود

دست تهی اگر همه تعویذ دوستیست
در گردن مراد حمایل نمی شود

غافل مشو ز حال اسیری که یکنفس
از جلوه ی خیال تو غافل نمی شود

دل شد اسیر جلوه ی مردم فریب تو
کارش بسحر جادوی بابل نمی شود

خون قتیل عشق فغانی به هیچ رو
فردا وبال دامن قاتل نمی شود
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۷۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۷۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.