هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از عشق نافرجام و درد دل‌هایش سخن می‌گوید. او از دیدن معشوق محروم است و دلش اسیر جمال و فریب او شده است. شاعر از بی‌قراری و دیوانگی عشق می‌گوید و اشاره می‌کند که حتی با وجود تمام تلاش‌ها، به وصال معشوق نمی‌رسد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه پیچیده و احساسات عمیق است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند 'دیوانگی' و 'قتل عشق' ممکن است برای سنین پایین نامناسب باشد.

شمارهٔ ۲۷۲

تا دیده با رخ تو مقابل نمی شود
کام دل از جمال تتو حاصل نمی شود

هر دل بجعد سلسله مویی قرار یافت
دیوانه ی منست که عاقل نمی شود

دست تهی اگر همه تعویذ دوستیست
در گردن مراد حمایل نمی شود

غافل مشو ز حال اسیری که یکنفس
از جلوه ی خیال تو غافل نمی شود

دل شد اسیر جلوه ی مردم فریب تو
کارش بسحر جادوی بابل نمی شود

خون قتیل عشق فغانی به هیچ رو
فردا وبال دامن قاتل نمی شود
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۷۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۷۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.