هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و دل‌بستگی سخن می‌گوید و بیان می‌کند که هر لحظه ذهنش به سویی دیگر می‌رود و دلش در اضطراب است. او از باد یاد می‌کند که غم‌هایش را با خود می‌برد و نگران است که مبادا دلش به سویی دیگر کشیده شود. همچنین، به عاشقی اشاره می‌کند که با شنیدن بوی گل، کنترل خود را از دست داده و در مجلسی دیگر حاضر نشده است. در نهایت، شاعر از هوایی سخن می‌گوید که با هر نفسی فغانی برمی‌آورد و نشاط را از لب جوی دیگر می‌رباید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عاطفی و عاشقانه‌ای است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۲۷۳

هر لحظه ام خیال بسوی دگر برد
دستم گرفته بر سر کوی دگر برد

آشفته ام ز باد که هر دم بر غم من
گردی ز مقدم تو بروی دگر برد

جان را بدست باد چو سویت روان کنم
لرزد دلم مباد که سوی دگر برد

عاشق شنید بوی گل از باد و شد ز دست
در مجلسی ندید که بوی دگر برد

آمد هوای آنکه فغانی بهر نفس
برگ نشاط بر لب جوی دگر برد
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۷۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۷۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.