هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه بیانگر احساسات شاعر در شبهایی است که در کنار معشوق سپری میکرد. او از آرامش و امنیتی که در حضور معشوق احساس میکرد سخن میگوید و از عشق عمیق خود به او یاد میکند. شاعر حتی در لحظات سخت مانند شام اجل نیز به یاد معشوق است و عشق او را منبع آرامش خود میداند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عاشقانه عمیق و گاهی انتزاعی است که درک آن برای نوجوانان کمسنوسال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات مانند «شام اجل» و «تیر دعا» ممکن است نیاز به بلوغ فکری برای درک کامل داشته باشند.
شمارهٔ ۲۷۵
خوش آن شبها که سر بر آستان دلستانم بود
ز خاک پای او مهر خموشی بر دهانم بود
بهر صورت که می رفتم بکویش آشنا بودم
نه غوغای سگان نه بیم سنگ پاسبانم بود
بخواب بیخودی شبها بکنجی می شدم پنهان
ز سوی پاسبانش گوشه ی چشمی نهانم بود
چو بلبل نیمشب کز خواب مستی می شدم بیدار
زبان چون می گشودم نام آن گل بر زبانم بود
چو از نظاره ی خورشید رویش می شدم بیخود
ز کویش ذره یی کان بر هوا می رفت جانم بود
صباح رحلتم زان مرغ اقبال رقیب افتاد
که در شام اجل تیر دعایی در کمانم بود
فغانی می شدم بیطاقت از نظاره ی رویش
ولیکن عزت او مانع آه و فغانم بود
ز خاک پای او مهر خموشی بر دهانم بود
بهر صورت که می رفتم بکویش آشنا بودم
نه غوغای سگان نه بیم سنگ پاسبانم بود
بخواب بیخودی شبها بکنجی می شدم پنهان
ز سوی پاسبانش گوشه ی چشمی نهانم بود
چو بلبل نیمشب کز خواب مستی می شدم بیدار
زبان چون می گشودم نام آن گل بر زبانم بود
چو از نظاره ی خورشید رویش می شدم بیخود
ز کویش ذره یی کان بر هوا می رفت جانم بود
صباح رحلتم زان مرغ اقبال رقیب افتاد
که در شام اجل تیر دعایی در کمانم بود
فغانی می شدم بیطاقت از نظاره ی رویش
ولیکن عزت او مانع آه و فغانم بود
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۷۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۷۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.