هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد عشق و جفای معشوق می‌نالد. او از رنج‌ها و زخم‌های عاطفی و جسمانی که متحمل شده سخن می‌گوید و حسرت دیدار معشوق را دارد. عشق او با وجود همه رنج‌ها هنوز گرم و پرشور است.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.

شمارهٔ ۲۷۹

چون گوش بر فسانه ام آن پر بهانه ماند
رخ تافت از من و سخنم در میانه ماند

در خاک ره چو عرصه ی شطرنج شد تنم
از بسکه بروی از سم اسبت نشانه ماند

حرفیست از جفای تو ای ترک تندخو
هر جا خطی که بر تنم از تازیانه ماند

جان رفت و دیده بهر تماشای روی او
گردید آب حسرت و در چشمخانه ماند

سازد هنوز عشق توام گرمتر ز دل
داغی که از ملامت اهل زمانه ماند

از خواب برنخاست فغانی سرت مگر
در کلبه جرعه یی ز شراب شبانه ماند
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۷۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۸۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.