هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از احساسات عمیق عاشقانه و اندوه ناشی از جدایی می‌گوید. او با استفاده از تصاویر زیبا مانند گل، شمشاد، و ماهی در تابه، احساسات خود را بیان می‌کند. شعر با توصیف درد فراق و یادآوری خاطرات عاشقانه پایان می‌یابد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۲۸۶

امروز صفای دلم از سیمتنی بود
جانم پر از اندیشه ی نسرین بدنی بود

چون دسته ی گل ساعدم از داغ نهانی
آراسته زان دست که گویی چمنی بود

پیرانه سرم ناصیه ی موی پریشان
در سایه ی شمشاد قدی نسترنی بود

در تابه ی حمام دلم رفت چو ماهی
نی زهره ی آهی نه مجال سخنی بود

در جوش در و بام ز نظاره ی دیدار
گرمابه نه کز خلد برین انجمنی بود

از سجده ی شکرم سر شوریده نیاسود
کان وصل نه اندازه ی حد چو منی بود

در پوست نگجیدم ازین شوق که دل را
آب عرق سینه ی گلپیرهنی بود

بر چشمه ی خورشید دریغست گشودن
چشمی که به دیدار چنان غمزه زنی بود

او رفت، فغانی بسر صفه حمام
چون قالب جان رفته درون کفنی بود
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۸۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۸۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.