۱۴۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۰۶

هر دل که گرم از آتش پنهان من شود
گر کافر فرنگ بود بت شکن شود

از دل که بگسلم گره ی غم ز تیر آه
تبخاله یی زند سر و مهر دهن شود

مجنون کجا و همدمی بلبلان باغ
دیوانه به که طعمه ی زاغ و زغن شود

با عشق هر که زاده شد از مادر و پدر
در شهر و کو ملامتی مرد و زن شود

در هر گل زمین که نشینی شود بهشت
هر جا که در خرام درآیی چمن شود

هر بخیه از قبای کبود تو روز صید
دام هزار یوسف گل پیرهن شود

گردون بساط لعل کشید از سر سران
تا خاک مقدم فرس پیلتن شود
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.