هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و دل‌بستگی خود به معشوق سخن می‌گوید. او از دوری و بیمی که از رفتار معشوق دارد رنج می‌برد، اما با این وجود، همواره در فکر و خیال اوست. شاعر از آه و ناله‌های پنهان خود می‌گوید که گاه به غوغایی بزرگ تبدیل می‌شود. همچنین، او از گریه‌های پنهان و احساسات عمیق خود سخن می‌راند و بیان می‌کند که عشقش هرچند پنهان است، اما سرانجام آشکار خواهد شد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده‌ی شعری نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی دارد.

شمارهٔ ۳۱۲

از بیم جان گویم که دل دارد دلارایی دگر
من جای دیگر در بلا مسکین دلم جایی دگر

در جستجوی دلبری گویم سخن از هر دری
روی سخن با دیگری در سر تمنایی دگر

از گلستان کوی او دورم ز بیم خوی او
دارم خیال روی او هر دم بمأوایی دگر

هر دم ز آه متصل آشفته حال و تنگدل
زان آهوی مشگین خجل گردم به صحرایی دگر

هر چند می بندم دهان در کویش از آه و فغان
بی اختیار و ناگهان افتاده غوغایی دگر

چون گریه را پنهان کنم کز دیده ی تر دامنم
اتا دیده بر هم می زنم سر کرده دریایی دگر

عشق فغانی گر بسی ماند نهان بر هر کسی
زان به که گوید هر خسی آنجاست رسوایی دگر
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۱۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.