هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه از عشق و رنجهای ناشی از آن سخن میگوید. شاعر از زیبایی و جذابیت معشوق و تأثیرات عمیق عشق بر دل خود میگوید. در عین حال، از درد و رنج ناشی از این عشق نیز یاد میکند. تصاویر شعری مانند غنچه، خورشید، شمع و سرو به زیبایی این احساسات را به تصویر میکشند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و تصاویر پیچیدهی شعری نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
شمارهٔ ۳۲۹
دارم از غنچه ی لعل تو خطایی که مپرس
لطف و قهری که مگو، ناز و عتابی که مپرس
هر زمان سوخته ی داغ بهشتی صفتیست
دارم از دست دل خویش عذابی که مپرس
بیخود از پرتو خورشید رخش افتادم
بر رخم زد مژه ی گرم گلابی که مپرس
آب و آتش نشود جمع ولی دیده ی من
دارد از آتش رخسار تو آبی که مپرس
شمع می گفت شب از گرمی رویت سخنی
زار می سوخت دل خسته ز تابی که مپرس
با خیال لب میگون تو از اشک نیاز
داشتم در قدح دیده شرابی که مپرس
هر سؤالی که دل از لعل تو می کرد نهان
غمزه ی شوخ تو می داد جوابی که مپرس
نرسد هیچگه آن سرو بسر منزل ما
ور رسد می کند از ناز شتابی که مپرس
نقل می کرد فغانی ز دهانت سخنی
غنچه بر طرف چمن داشت حجابی که مپرس
لطف و قهری که مگو، ناز و عتابی که مپرس
هر زمان سوخته ی داغ بهشتی صفتیست
دارم از دست دل خویش عذابی که مپرس
بیخود از پرتو خورشید رخش افتادم
بر رخم زد مژه ی گرم گلابی که مپرس
آب و آتش نشود جمع ولی دیده ی من
دارد از آتش رخسار تو آبی که مپرس
شمع می گفت شب از گرمی رویت سخنی
زار می سوخت دل خسته ز تابی که مپرس
با خیال لب میگون تو از اشک نیاز
داشتم در قدح دیده شرابی که مپرس
هر سؤالی که دل از لعل تو می کرد نهان
غمزه ی شوخ تو می داد جوابی که مپرس
نرسد هیچگه آن سرو بسر منزل ما
ور رسد می کند از ناز شتابی که مپرس
نقل می کرد فغانی ز دهانت سخنی
غنچه بر طرف چمن داشت حجابی که مپرس
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۲۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۳۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.