هوش مصنوعی: این شعر بیانگر درد و حسرت شاعر است که در جستجوی آرامش و معنای زندگی است. او از عشق، شراب، و مستی به عنوان نمادهایی برای رسیدن به حقیقت استفاده می‌کند، اما در نهایت به این نتیجه می‌رسد که سکوت و درک درد، راه نهایی است. شاعر همچنین به مفاهیمی مانند عام و خاص، پندارهای نادرست، و رسیدن به مقصد اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین استفاده از استعاره‌هایی مانند شراب و مستی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۳۳۴

آتشم در جان و در دل حسرت جامست و بس
حاصل عمرم همین اندیشه ی خامست و بس

جام یاقوت و شراب لعل خاصان را رسد
بی نوایان را نظر بر رحمت عامست و بس

صد سخن در ضمن هر یک نکته ی شیرین اوست
اضطراب دل نه از شادی پیغماست و بس

نشأه ی خاصیست در هر برگ این عشرتسرا
غیر پندارد که مستی در می و جامست و بس

پی بمقصد بر که نبود بی مسمی هیچ اسم
اینکه می گویند عنقایی همین نامست و بس

از زبان راست قولی، نکته یی کردم سؤال
گفت دم درکش که خاموشی سرانجامست و بس

درد می باید فغانی نه همین درس و دعا
ورد عاشق آه صبح و گریه شامست و بس
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۳۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.