هوش مصنوعی: این شعر از حافظ، شاعر بزرگ فارسی، بیانگر عشق به مستی و می‌نوشی، رهایی از عقل و دل‌بستگی به دنیا، و ستایش عشق و معنویت است. شاعر از باده و می‌خانه به عنوان نمادهایی برای رسیدن به حقیقت و رهایی از غم‌های دنیوی یاد می‌کند. همچنین، اشاره‌ای به گذرا بودن زمان و اهمیت استفاده از لحظه‌ها دارد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به شراب و مستی ممکن است برای گروه‌های سنی پایین مناسب نباشد.

شمارهٔ ۳۴۰

کو مطربی که مست شوم از ترانه اش
دامن کشم ز صحبت عقل و بهانه اش

امشب حکیم مجلس ما شرح باده گفت
چندانکه چشم عقل غنود از فسانه اش

خاک در سرای مغانم که تا ابد
خیزد صدای بیغمی از آستانه اش

ساقی سحر بگوشه ی میخانه برفروخت
شمعی که آفتاب بود یک زبانه اش

دریاب نقد وقت که جم با وجود جام
تا رفت، در حساب نیارد زمانه اش

بی برگ شو که آنکه جهان را دهد فروغ
شاید که شب چراغ نباشد بخانه اش

صیدیست بس بلند نظر دل که در ازل
بر آفتاب تعبیه شد دام و دانه اش

یا رب چه باده خورده فغانی ز جام عشق
کز یاد رفته است غم جاودانه اش
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۳۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۴۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.