هوش مصنوعی: این متن شعری است که درد فراق و جدایی را بیان می‌کند. شاعر از رنج هجران، حسد به رقیبان، و آرزوی دیدار معشوق می‌گوید. همچنین، از ناامیدی و مرگ به عنوان پیامدهای فراق یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاطفی مانند فراق، مرگ و رنج‌های عاشقانه است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند حسد و ناامیدی نیاز به بلوغ فکری دارند.

شمارهٔ ۳۴۲

که فتاد در فراقت که نسوختی تمامش؟
اجلیست غالبا این که فراق گشته نامش

بنوید مرگ خواند سوی خویشتن فراقم
چه قیامت آشنایی که اجل بود پیامش

بستاره ی رقیبان نبرم حسد که آنمه
بکرشمه چون در آید همه جاست فیض عامش

بعذاب داغ هجران دل کامخواهم اولی
که نشست آتش من ز خیالهای خامش

نه کمست اینکه خونم خورد آن شرابخواره
توهم ای رقیب بدخو چه دهی زیاده جامش

بهوای دیدنش آنکه چو صبح خاست خندان
بنگر که کرده حرمان بچه روز وقت شامش

بچه روز نیک بیند ز تو کام دل فغانی
که چو بخت خود غنیمی بکمین بود مدامش
وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۴۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.