هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از فغانی، با تصاویر زیبا و استعاره‌های غنی، به توصیف معشوق و احساسات شاعرانه می‌پردازد. شاعر از زیبایی‌های معشوق، عشق و اشتیاق خود سخن می‌گوید و از مفاهیمی مانند عشق، زیبایی، و روحانیت استفاده می‌کند.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی بالا نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۳۴۳

فغان ز بازی اسب و هوای خانه ی زینش
که باد خاک قدم صد نگارخانه ی چینش

تبارک الله از آن آب و رنگ خاتم خوبی
که خال چهره ی صد یوسفست نقش نگینش

درین خیال که گردی بدامنش ننشیند
نهاده آینه ی دل نشسته ام بکمینش

چه پرده یی دگرش دست داد مطرب مجلس
که خون ز چشم حریف آورد نوای حزینش

بهر طرف که عنان تابد آن سپهر ملاحت
هزار زهره جبین خیزد از یسار و یمینش

همان زمان که نظر بر رخش ز دور فگندم
نشان نازکی خوی داد چین جبینش

بیا که در دل تنگ من از خزانه ی عشقت
امانتیست که روح الامین نبود امینش

چراغ حسن ز محراب ابروی تو فروزان
که در پیست دعای هزار گوشه نشینش

توایکه در نظرت اشتیاق آن گل خندانست
بیا به دیده ی گریان من نشین و ببینش

ز دست ساقی مجلس پیاله گیر فغانی
گل مراد شکفت، از نهال عیش بچینش
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۴۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۴۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.