هوش مصنوعی: شاعر در این متن از رهایی خود و دیگران از غم‌ها و رنج‌های جهان سخن می‌گوید. او از تجربیات عاشقانه و پندهای پیران یاد می‌کند و بیان می‌کند که چگونه از غم جوانی و پیری رها شده است. همچنین، او از مستی و عشق می‌گوید و چگونه مردم را از غم سود و زیان رها کرده است. در پایان، از عذاب هجران و رهایی از آن سخن می‌راند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن برای سنین پایین‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و مضامین پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۳۵۷

مردم و خود را زغمهای جهان کردم خلاص
خلق عالم را ز فریاد و فغان کردم خلاص

در غم عشق جوانی می شنیدم پند پیر
خویشتن را از غم پیر و جوان کردم خلاص

خوش زمانی دست داد از عالم مستی مرا
کز دو عالم خویشرا در یکزمان کردم خلاص

بر سر بازار دی می گفتم از سودای عشق
مردمان را از غم سود و زیان کردم خلاص

گفتمش آخر فغانی را ز هجران سوختی
گفت او را از عذاب جاودان کردم خلاص
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۵۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۵۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.