هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از مولانا بیانگر تسلیم و رضایت شاعر در برابر اراده معشوق (چه الهی چه انسانی) است. شاعر با بیانی استعاره‌آمیز و پر از تصاویر شاعرانه، اعلام می‌کند که از هر آنچه معشوق انجام دهد (مهر یا کین، ناز یا قهر) ناراحت نمی‌شود و به هیچ چیز جز او وابسته نیست. او خود را فانی در معشوق می‌داند و از دنیا و ملامت‌های آن بی‌باک است.
رده سنی: 15+ مفاهیم عمیق عرفانی و استعاره‌های پیچیده موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، درک کامل تسلیم و فنا در معشوق نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۳۶۸

یارم اگر بمهر کشد یا بکین چه باک
من کشته ی ملامت و دردم ازین چه باک

در خنده اش هزار گشادست زیر لب
از ناز اگر زند گرهی بر جبین چه باک

من بر دو کون دست فشاندم برای او
او گر بمن ز قهر فشاند آستین چه باک

مرغی که دارد از چمن آسمان نصیب
گر دانه یی نیافت ز کشت زمین چه باک

گیرم که اهرمن برد انگشتری ملک
چون نام دیگریست نشان نگین چه باک

جایی که صد همای نیابند استخوان
مور حقیر اگر نبرد انگبین چه باک

دشمن ز آه گرم فغانی حذر نکرد
آتش پرست را ز دم آتشین چه باک
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۶۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۶۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.