۱۶۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۷۷

پروانه یی که رنجد از درد و داغ مردم
باید که پر نگردد گرد چراغ مردم

گل در کنار بخشد بوی مراد آری
بی برگ را چه حاصل از گشت باغ مردم

نزدیک شد که عاشق جام مراد گیرد
از دور چند بیند می در ایاغ مردم

چندانکه بیشتر شد سودای من ز زلفت
نگرفت یکسر مو جا در دماغ مردم

غیرت مبر فغانی بر عشرت حریفان
بر هم نمیتوان زد کنج فراغ مردم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۷۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۷۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.