هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از دردها و رنج‌های عاشقانه خود می‌گوید. او از بی‌قراری، ناکامی‌ها و تلخی‌های عشق سخن می‌گوید و به شب‌های بیداری و گریه‌هایش اشاره می‌کند. همچنین از رقیب و حسادت‌هایش می‌نالد و به امید رسیدن به معشوق، با وجود همه ناکامی‌ها، ادامه می‌دهد.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه دارد.

شمارهٔ ۳۸۴

همه شب دارم از دل باده ی نابی که من دانم
بگریه می کنم گلگشت مهتابی که من دانم

دل راحت طلب شد کامخواه و می ز هر ناکس
کشم خواری، پی مقصود نایابی که من دانم

همان هر جایی و بیگانه خو می بینمت چندان
که لفظ لعن می گویی ز هر بابی که من دانم

پی یکجرعه کز جام توام روزی شود یا نه
کشم از زهر چشم غیر تلخابی که من دانم

خوش آن بزمی که چون پروانه گرد شمع خود گردم
رقیب از رشک سوزد در تب و تابی که من دانم

بترک سجده ی ظاهر مخوانم کافر ای منکر
که پنهان حالتی دارم بمحرابی که من دانم

مدار ای بخت دیگر از فغانی چشم بیداری
که رفت آن مست غفلت در شکر خوابی که من دانم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۸۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.