هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد فراق و عشق ناگسستنی خود می‌گوید. او از شمع یاد می‌کند و از سوختن خود در آتش عشق سخن می‌گوید. دلش از غم عشق پر از قطره‌های خون است و نمی‌تواند بدون غم عشق نفس بکشد. او چشم از دنیا بسته و تنها به یاد معشوق است. در شب هجران، از آه و فغان می‌پرهیزد زیرا خود را در آتش عشق سوخته می‌داند.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و غم‌انگیز است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ عاطفی و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۳۸۷

بیتو شامی که چراغ طرب افروخته ام
یاد از شمع رخت کرده ام و سوخته ام

چاک خواهد شدن آخر دل من همچو انار
زین همه قطره ی خون کز غمت اندوخته ام

نتواند نفسی بود دلم بی غم عشق
چه توان کرد چنین هم خودش آموخته ام

نه ز خوابست دمی گر نگشایم دیده
بی رخ خوب تو از غیر نظر دوخته ام

در شب هجر مکش آه فغانی بسرم
که من دلشده از آتش خود سوخته ام
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۸۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۸۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.