هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از درد و رنج دل و چشم‌هایش در فراق یار می‌گوید. او از تأثیر متقابل دل و چشم بر یکدیگر و رنج‌های ناشی از دوری معشوق سخن می‌گوید و از معشوق می‌خواهد تا به او بازگردد.
رده سنی: 16+ این متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات ادبی ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سال قابل فهم نباشد.

شمارهٔ ۳۸۹

دل گشت خون و داد بگریه سرای چشم
چشمم بلای دل شد و دل شد بلای چشم

از چشم خویش بیتو بجان آمدم بیا
چشم از سرم برون کن و بنشین بجای چشم

دیوانه گشت و باز نیامد بدست من
تا شد دل رمیده ی من آشنای چشم

همچون سواد دیده مرا در فراق تو
خاک سیه نشسته بماتمسرای چشم

تا چشم باز کرد فغانی بروی تو
بیچاره کرد جان و دل خود فدای چشم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۸۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۹۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.