هوش مصنوعی: شاعر در این شعر عاشقانه، عشق و ارادت خود را به معشوق بیان می‌کند. او در هر حالتی به یاد معشوق است و حتی در حضور دیگران نیز دل و نگاهش به سوی معشوق است. شاعر از بوی معشوق، گفتگوی خیالی با او و درد فراق می‌گوید و نشانه‌های عشق را در وجود خود می‌بیند. در نهایت، او خود را به خاک کوی معشوق می‌سپارد و حتی در شب شراب نیز به یاد معشوق است.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه عمیق و استفاده از استعاره‌های پیچیده است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند 'شب شراب' ممکن است برای سنین پایین مناسب نباشد.

شمارهٔ ۴۰۷

چنین که پیش نظر صورت نکوی تو دارم
بهر طرف که کنم سجده روبروی تو دارم

ز دیدن دگرانم چه سود چون من حیران
نظر بصورت ایشان و دل بسوی تو دارم

صبا ز دست تو برگ گلی که سوی من آرد
درون پیرهنش مدتی ببوی تو دارم

نشسته اند حریفان ببزم عشق و من از غم
گرفته ساغر و با خویش گفتگوی تو دارم

درون سوخته و آه گرم و چهره ی شمعی
نشانه هاست که از داغ آرزوی تو دارم

ز گرد هستی موهوم شسته آینه ی دل
چو آب دیده ی خود رو بخاک کوی تو دارم

شب شراب اگر نیست ره ببزم تو این بس
که گوش دل چو فغانی بهای و هوی و دارم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۰۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۰۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.