هوش مصنوعی: شاعر در این متن از احساسات خود در مورد معشوقی بیوفا می‌گوید که در ظاهر با او مهربان است، اما در باطن سخت و بی‌احساس است. او از دیدن معشوق در کنار رقیبانش رنج می‌برد و احساس ننگ و محرومیت می‌کند. شاعر از بی‌تفاوتی معشوق و عدم توجه او به فغان‌هایش شکایت دارد.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عاطفی پیچیده و احساسات عمیق مانند غم، خیانت و رنج عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک یا مناسب نباشد.

شمارهٔ ۴۱۲

شب آن بدمهر را با غیر چون یکرنگ میدیدم
ببخت خود دل بدروز را در جنگ می دیدیم

بظاهر می نمود آن بی وفا دلگرمیی با من
ولی در باطنش دل سخت تر از سنگ می دیدم

براهی با رقیبان دیدم آن بد مست را ناگه
نگفتم یک سخن با او محل چون تنگ می دیدم

مرا منشان به پهلوی رقیب ای شمع کز بزمت
نمی گشتم چنین محروم اگر این ننگ می دیدیم

فغانی کز فغان یکدم نیاسودی چه شد یا رب
که او را دوش در بزم تو بی آهنگ می دیدم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۱۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.