هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد هجران و عشق نافرجام خود می‌گوید. او با تصاویر شاعرانه‌ای مانند سرشک لاله‌گون و چهره‌ی زرد، غم و اندوه خود را بیان می‌کند. شاعر از حیرانی عقل در برابر مهر یار و مشکلات این منصوبه (زندگی) سخن می‌گوید. همچنین، او از گریه‌های هجران و تأثیر آن بر طبیعت (شکفتن گل‌ها در باغ) یاد می‌کند. در پایان، شاعر از هجران‌نامه‌ی درد خود می‌گوید که در هر ورق آن، توصیفی تازه از یار دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه‌ی عمیق و استفاده از اصطلاحات و تشبیهات شاعرانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد هجران و عشق نافرجام نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۴۱۷

جدا زان ماهر و امشب بدل دردی عجب دارم
سرشک لاله گون و چهره ی زردی عجب دارم

سر من در گرو با یار و حیران مهره ی عقلم
ازین منصوبه مشکل جان برم، نردی عجب دارم

بمژگان می روم پی در پی آن ترک عاشق کش
سر آشفته در راه جوانمردی عجب دارم

شبم در باغ چندین گل شکفت از گریه ی هجران
ببین امروز کز بهرت ره آوردی عجب دارم

ز گشت باغ می آیی به خاک من گلابی زن
که از آن دامن نازک بدل گردی عجب دارم

یکی بگشای هجران نامه ی درد من و بنگر
که در وصف رخت در هر ورق فردی عجب دارم

بر آن بسیار دان خواهم که خوانم نسخه ی دردی
فغانی تا چه در گیرد، دم سردی عجب دارم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۱۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.