هوش مصنوعی: شاعر در این غزل از عشق و شیدایی خود سخن می‌گوید و از احساسات آتشین و ریاضت‌های عاشقانه خود می‌نویسد. او از باده‌نوشی به عنوان نمادی از شور عشق یاد می‌کند و از لب و روی معشوق به زیبایی یاد می‌نماید. همچنین، از انتظار و آرزوهای برآورده نشده خود می‌گوید و درد فراق را بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عرفانی و عاشقانه عمیق است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال به‌طور کامل قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌هایی مانند باده‌نوشی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۴۳۵

بیخود شدم ز آمدنت باده چون کشم
کامی از آن عذار و لب ساده چون کشم

جانی که در ریاضت حاجت تمام سوخت
پیش تو ای مراد خدا داده چون کشم

من عاشقم که باد مرا عیش خوش حرام
می با شکر لبان پریزاده چون کشم

من در خور ملامت و در دم تو باده نوش
جامی که بهر من نشد آماده چون کشم

نخل مرا نه از گل مقصود بسته اند
بوی مراد از آن قد آزاده چون کشم

اکنون که گردنم چو فغانی ببندتست
بار سبو و منت سجاده چون کشم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۳۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۳۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.