هوش مصنوعی: این متن بیانگر رنج‌ها و سختی‌هایی است که شاعر در راه عشق متحمل شده است. او از ملامت‌ها، ندامت‌ها، و فراق سخن می‌گوید و تأکید می‌کند که با وجود همه این‌ها، عشق او پایدار مانده و از میان هزاران ملامت، نامش زنده است. شاعر خود را مانند مجنون در بیابان محنت می‌داند و از ناله‌ها و آه‌هایش سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاشقانه و غمگین است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۴۳۸

ما خویش را بچنگ ملامت سپرده ایم
از لوح سینه حرف سلامت سترده ایم

خون خورده ایم و یاد ندامت نکرده ایم
جان داده ایم و نام غرامت نبرده ایم

اندوه روز هجر و بلای شب فراق
از فتنه های روز قیامت شمرده ایم

هرگز به آرزوی دل از ساغر وصال
یک جرعه بی خمار ندامت نخورده ایم

شد سالها که زنده بعشقست نام ما
از صد هزار سنگ ملامت نمرده ایم

مجنون صفت بوادی محنت علم شده
در راه دوست پا به علامت فشرده ایم

از ناله های گرم فغانی در آتشیم
وز آه سرد اهل کرامت فسرده ایم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۳۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۳۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.