هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و دل‌بستگی خود به معشوق سخن می‌گوید و بیان می‌کند که دلش در اختیار معشوق است، اما چشم‌هایش را به جای دیگری نشان می‌دهد تا دشمنان متوجه نشوند. او از غم‌هایش و شکست عهد معشوق می‌گوید و اظهار می‌کند که با وجود همه این‌ها، هنوز به عشق خود وفادار است. شاعر همچنین از تقدیم جان خود به معشوق سخن می‌گوید و در پایان، با طنزی تلخ به بخت خود می‌خندد.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند شکست عهد و طنز تلخ نیاز به تجربه و درک بیشتری از زندگی دارند.

غزل ۳۶۸

دل پیش تو و دیده به جای دگرستم
تا خصم نداند که تو را می‌نگرستم

روزی به درآیم من از این پرده ناموس
هر جا که بتی چون تو ببینم بپرستم

المنة لله که دلم صید غمی شد
کز خوردن غم‌های پراکنده برستم

آن عهد که گفتی نکنم مهر فراموش
بشکستی و من بر سر پیمان درستم

تا ذوق درونم خبری می‌دهد از دوست
از طعنه دشمن به خدا گر خبرستم

می‌خواستمت پیشکشی لایق خدمت
جان نیک حقیر است ندانم چه فرستم

چون نیک بدیدم که نداری سر سعدی
بر بخت بخندیدم و بر خود بگرستم
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۳۶۷
گوهر بعدی:غزل ۳۶۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.